الف) آب زنید راه را هین که نگار می رسد | مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد (مولوی) | |
ب) دلم سر به هامون رها می پسندد | سرم بالش از صخره ها می پسندد (شهریار) | |
پ) باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ | باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ (کاشانی) | |
ت) گشته ام در جهان و آخر کار | دلبری برگزیده ام که مپرس (حافظ) | |
ث) دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند | از گوشۀ بامی که پریدیم، پریدیم (وحشی بافقی) | |
ج) شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست | طبیب جان خرابم کسی ورای تو نیست (لاهیجی) |