داستایوفسکی نیز در رمان «برادران کارامازوف» به همین مسئله می پردازد و از قول یکی از شخصیت ها می گوید: «اگر خدایی وجود نداشته باشد، آن وقت هر کاری مجاز است.»
الف) مقصود از «مجاز» در این جمله چیست؟
ب) چرا بدون خدا هر کاری مجاز است؟
ج) این جمله داستایوفسکی شما را به یاد کدام دیدگاه درباره خدا می اندازد؟