بانک سوال نگارش پنجم ابتدایی، کتاب درسی فصل چهارم درس دهم / درک متن
- 1سوال
نگارش پنجم ابتدایی کتاب درسی
نسخه 1402 -
صفحه 54 - سوال 1
الف) متن زیر را با دقّت بخوانید.
روزی روزگاری مردی زندگی میکرد که دروغگو بود. او هرجا میرفت دروغ میگفت. همیشه دوستان و نزدیکانش به او میگفتند که دست از این کار ناپسند بردارد؛ ولی او در جواب میگفت: «کی گفته که من دروغ میگویم؟ من راستگوترین آدم دنیا هستم!» روزی در یک مهمانی که مرد دروغگو هم مهمان بود، چند دوست کنار هم نشسته بودند و از هر دری میگفتند و میشنیدند. یکی از آن میان گفت: «چند روز است که در بازار شهر زعفران زیاد و ارزان شده. هرکس زعفران نیاز دارد، بهترین وقت خرید آن است!» مرد دروغگو ناگهان گفت: «در بازار که زعفران نیست. یک مثقال هم پیدا نمیشود!» مرد زعفرانفروش گفت: «مگر میشود؟ کار من زعفرانفروشی است.» مرد دروغگو با تمسخر گفت: «شاید آنچه تو میفروشی زردچوبه است، نه زعفران!» زعفرانفروش با ناراحتی گفت: «میخواهی بگویی من دروغگویم، من دیگر اینجا نمیمانم.»
صاحبخانه، زعفرانفروش را آرام کرد. یکدفعه شخصی از میان جمع گفت: «من که میگویم هیچکس در این جمع دروغگو نیست. چون آدم دروغگو، ته کلاهش سوراخی دارد!» مرد دروغگو تا این حرف را شنید، کلاهش را از سر برداشت و مشغول نگاه کردن به آن شد. همه گرم نگاه کردن و خندیدن به او شدند. مرد دروغگو کلاه را بر سر گذاشت، در حالی که از خجالت رنگ به رو نداشت.
ب) با توجّه به متن، به سؤالات زیر پاسخ دهید.
1- چرا مرد دروغگو گفت در بازار زعفران نیست؟
2- چرا شخصی از میان جمع گفت که هیچکس در این جمع دروغگو نیست، چون آدم دروغگو ته کلاهش سوراخ دارد؟
3- چرا مرد دروغگو به سرعت کلاه را از سر برداشت و مشغول نگاه کردن به آن شد؟
4- چرا در پایان، مرد دروغگو خجالت کشید؟
پ) برای متنی که خواندید یک عنوان مناسب انتخاب کنید.