بانک سوال نگارش هفتم، کتاب درسی درس دوم / حکایت نگاری
- 1سوال
نگارش هفتم کتاب درسی
نسخه 1402 -
صفحه 35 - سوال 1
حکایت زیر را به نثر ساده امروزی بازنویسی کنید.
روزی در فصل بهاران، با جمعی از دوستداران، به هوای گشت و تماشای صحرا و دشت، بیرون رفتیم. چون در جایی خّرم، جای گرفتیم و سفره انداختیم، سگی از دور دید و خود را نزدیک ما رسانید. یکی از دوستان پاره سنگی برداشت و آن چنان که نان پیش سگ اندازند، پیش وی انداخت. سگ، سنگ را بوی کرد و بی توقّف بازگشت. سگ را صدا کردند؛ اما التفات نکرد. یکی از آنان گفت: «می دانید که این سگ چه گفت؟» گفت: «این بدبختان، از بخیلی و گرسنگی، سنگ می خورند. از خوان و سفرۀ ایشان چه توقّع می توان داشت؟» (بهارستان، جامی)