جواب تشریحی حکایت نگاری صفحه 66، کتاب درسی، نگارش هشتم
- 1سوال
حکایت نگاری صفحه 66
نگارش هشتم کتاب درسی
نسخه 1402 -
صفحه 66 - سوال 1
حکایت:
حاکمی دو گوشش ناشنوا شد. مداوای طبیبان هم اثری نکرد. حاکم از این پیشامد، که باعث شد او دیگر صدای هیچ مظلومی را نشنود، بسیار ناراحت بود و نمی دانست چه کند. روزی، شخص دانایی نزدش رفت و با اشاره و به کمک نوشتن به او گفت: ای سلطان، چرا غمگین هستید؟ شما یکی از حس های خود را از دست داده اید، خداوند به شما حواس دیگر هم داده است که سالم اند، آنها را به کار بگیر. حاکم کمی اندیشید و گفت: ای حکیم، راست می گویی، من از نعمت های دیگر غافل بوده ام. (بهارستان، جامی)